نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

محبت به امام زمان (عج)

وجود انسان چون هرمی می باشد که در قاعده آن محبت و معرفت به چیزهای مختلفی چون پدر ، مادر، ...، علم ، اخلاق ، وحتی بعضی از بدی ها مانند مقام و ...وجود دارد و در بالای این هرم محبت به خدا .

سالک  برخود فرض میداند که به سمت بالای این هرم سیر کند و دستور نیز همین می باشد .             خودتان می توانید ببینید :

« قل ان کان آباوکم و ابناوکم و اخواتکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارت  تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصو حتی یاتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین   (توبه 24 )

بگو :« اگر پدران ، پسران ، برادران ، و زنان و خاندان شما و اموالی که گرد آورده اید و تجارتی که از کسادش بیمناک اید و سرا هایی که خوش می دارید ، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوست داشتنی تر است ، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را به اجرا در آورد .» و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمی کند .

پس اگر روزی محبت به غیر  با محبت به خدا و اولیاء او منافی بود باید آن را از دل بیرون کرد . دوستانی باید برگزید که کمالاتشان بیش از جهات منفی ایشان باشد و در راه خدا گام بردارند .

باید به سمتی رفت که ضمائم این محبت ها را کم کرد ، اگر امام زمان (عج) را بخاطر این که در وقت ظهورش علم وعدالت را به ما ارزانی می دارد دوست بداریم ،در حقیقت ما به علم و عدالت عشق می ورزیم نه به امام . باید محبت کاملا خالص باشد .

هر چه از قاعده به سمت نوک هرم می رویم از این کثرات کم می شود و به وحدت نزدیک می شویم ،تا جایی که محبت به امام زمان (عج) نیز اصالت خود را از دست میدهد . در آن مقام او را دوست میداریم زیرا او بنده صالح خداست.

« قل الله ثم ذرهم » (انعام 91)

بگو خدا و سپس بقیه را واگذار.      

بیا یید با خدا صحبت کنیم (2)

حال که به این ارتباط به عنوان یک نیاز واقف آمدیم باید به انواع آن بپردازیم .

اول : اولین نوع ارتباط« ارتباط معرفتی » است ; اورا بشناسیم که فکری است ; او را قبول داشته باشیم همان گونه که او هست نه آن گونه که ما دوستد داریم او باشد که بحثی اعتقادی و مهم است .

باید صفات و اسماء او را درک کنیم و سنت های او را بشناسیم تا بتوانیم اورا درست و همان گونه که او می خواهد پرستش کنیم نه آنگونه که خود ما می خواهیم .

این مقام را نمی شاید مگر زانو زدن در کنار چشمه زلال وحی  و سفره رنگین اهل بیت عصمت .

دوم : دومین نوع ارتباط بنده با مولای خود «ارتباط عملی » است ; یعنی فرامین عملی حضرتش را استماع و به کار ببندیم نه آن که هر چه خود با عقل ناقص خود تصور کردیم منطقی است عمل کنیم و دیگری را چون فلسفه اش را نمی دانیم یا فکر می کنیم دیگر قدیمی است کنار بگذاریم . 

هرچه مولا خواست همان باید باشد و عبد در مقامی نیست که در خصوص حکیمانه بودن عمل سوال کند یا حتی فکر کند . گاهی موارد مولی برای نشان دادن حکیمانه بودن اعمالش نمونه هایی را در پیش آن دسته از بندگانی که خالصانه اورا می پرستند روشن کرده و آنان نیز آن حکمت را برای دیگران مثال زده اند ولی برای جلوگیری از عجب و... در بنده همه را به اونمی آموزد تاعبد هم بتواند در غیاب فهم حکمت وفقط برای رسیدن به قرب الهی آن را انجام دهد  . که این خود حکمت ندانستن حکمتهاست .

کدام بنده مومنی را میشناسید که مسواک را بخاطر صفای باطن هنگام صحبت با خدا انجام دهد ; همه هنگام خواب مسواک می زنند نه برای یقظه و بیداری ونه هنگام تلاوت قرآن و ادای نماز .

پیامبر اعظم (ص) می فرمایند :  

« من اخلص لله اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»

هرکه چهل صبحگاه خاص خدا شود چشمه های حکمت از قلب وی بر زبانش جاری شود .

البته باید خود را برای خدا خالص کرد نه برای تصاحب حکمت .

سومارتباط قلبی » است . یعنی در قلب او را و هر که به او عشق می ورزد را دوست داشته باشیم و بالعکس ;

سلم لمن سالمکم  و حرب لمن حاربکم

که در مقام عشق سخن خواهد آمد .

چهارم : «رابطه زبانی » است یعنی با خدا صحبت کنیم به هزار و یک دلیل .

              ادامه دارد  

منتظر

 

 

جناب شیخ رجبعلی خیاط به هنگام دفن جوانی می‌گوید:

دیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع) آغوش خود را برای جوان گشود، پرسیدم: این جوان آخرین حرفش چه بود؟ گفتند: این شعر
      منتظران را به لب آمد نفس       ای شه خوبان تو به فریاد رس