نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

من مات من العشق مات شهیدا

 

                                                                    

 

ای ماه خدا! در تقویم دل ما خاطره هیچ ماهی به سرخی تو نیست! سلام خدا بر تو و بر ستارگانی که بر گردت حلقه زده اند! و سلام خدا بر خورشید فروزانی که در خود جای داده ای! ای ماه خون! بار دیگر از راه میرسی و با نسیم گرم کربلایی، قصه آلاله های سرخ را به گوش جان می رسانی. دوباره سکوت تاریخ را درهم می شکنی و بغض ناله را از تنگنای حنجره ها آزاد می کنی. بانگ چاووش کاروانت به گوش می رسد و شیدائیان را دوباره به مهمانی شور و حماسه فرا می خواند و جان عشاق را از جام گریه سرمست می کند.

 

و سلام بر محرم الحرام، ماه آغازین سال هجری قمری!

محرم راز دل بلاجویان و حرم مصفای اهل دل است، محرم نقطه پرگار اهل ولایت، محرم کتاب خون و شهادت، شور و شعور و کتاب عشق و شکوه شقایق شیدایی و کتاب غلبه نور بر ظلمت و جهل و نادانی است.

 

و سلام بر حسین! سید و سالار شهیدان، سید اولیاء و شقایق سرخ روئیده در نینوا و سلام بر حسین! نور دیده بندگان خدا، گلبوته سرخ باغستان سبز توحید، عطیه بزرگ سرمدی و

راهنمای راه رشد و شرف و فضیلت و هدف.

 

سلام بر حسین! که دلیری و آزادگی از قامت بلندش روئید و عشق از نامش حرمت یافت. سلام بر حسین! سالار همه ناشران عقیده و جهاد و سلام برحسین سرو بلند و آزادی و

معرفت که از ذلت بیزار است و عاشق آزادی است.

 

حسین، عاشورا را آفرید و عاشورا حسینیان زمانه را، حسین خود را در بلا افکند تا ولا و ولایت به معنا بنشیند «البلاء للولا» با خون حسین تفسیر شد و مسجدالاقصی و کعبه هدی با خون حسین بقا یافت. حسین چون کتابی بی شیرازه، جسمش را به دم تیغ جباران سپرد تا شیرازه قرآن را مستحکم گرداند. حسین با خون خود عدالت، مظلومیت و عبودیت را  عاشقانه تعبیر کرد.

حسین همه را به تلاش و مبارزه برای دستیابی به حقیقت زندگی فرا خواند. چرا که پیام کربلا و عاشورا پیام حریت، عدالت، عزت و سرافرازی است و نباید این اهداف بزرگ در مکتب حسین فراموش شود. اگر این اهداف نادیده گرفته شود فلسفه عزاداری و به تبع آن راه حسین(ع) فراموش خواهد شد. حسین بر ما آموخت که چگونه، عقیده را پاس بداریم. او راه جاودانگی معنوی و مردی را از راه درست و اصولی ترسیم کرد. پس بر او سلام باد.

 

بیایید با خدا صحبت کنیم (10)

عزیزانم انسان کم کم به کمال نائل می شود، حرکتهای سریع معمولا محکوم به فراموشی و بی حاصلی است . محبت های اولیه که بر اثر کمبود محبت یا تنهایی حادث شده اند کمابیش بر اثر بی اعتنایی و ازدحام افکار روزمره از بین خواهند رفت و به خاطره تبدیل خواهند شد. اول باید نیازهای واقعی برای انسان مطرح شود آنگاه این نیازها باعث کوچک شدن انسان می شود و ارتباط با بی نیاز مطلق آغاز می شود که کثرت این ارتباط محبتی پایدار را بدنبال دارد، و هرچه محبت طولانی تر شود معرفت بیشتری حاصل خواهد شد که نتیجه آن نزدیکی و درک مقام عندالهی است.

توجه کنید : از خدا نمی خواهیم ما را نیازمند کند، چون امتحان سختی است و این لاف زدن به صلاح بنده نیست؛ بلکه از خدا بخواهیم به ما عقلی بدهد که نیاز مند بودن حقیقی مان را درک کنیم.

پس اول درک نیازمند بودن می باشد.

اینجا ضیافتی است پر از نعمت نیاز   هرکس به قدر معرفتش بهره ور شود

باید همیشه آویزان خدا بود، مانند کشاورزان . مهمترین عاملی که انسان را به سجاده می کشاند نیاز است. آنکه بیهوش است هر وقت واقعا احساس درماندگی می کند مانند بیماری که مرضی صعب العلاج دارد آنگاه سر به سجاده فرود می آورد ولی انسان با خردی که واقف به نیاز لحظه به لحظه خود به عنایت الهی می باشد هر روز و شب مانند کسی که مرضی صعب العلاج دارد سجاده را به زینت اشک مزین می کند.

وقتی برای خود نیاز هایمان را فهرست کنیم پس از مدتی نیازهای ما خاص میشود:

 یعنی با نگاه به نیازهای مهم آینده از بعضی از درخواستهای ناچیزی که مدتی قبل فکر می کردیم بدون آنها زندگی نخواهد گذشت دست می کشیم.

گاهی متوجه داشته هایمان و نعمتهای مولایمان برای خودمان می شویم و می فهمیم که بعضی از نعمتهای بیحساب خدا مارا از خدا دور کرده است همان نعمتهایی که امروز داشته هایمان هستند دیروز نیازهای ما بوده اند، دیروز برای بدست آوردنشان با خدا رازو نیاز میکردیم و امروز برآورده شدن همان ها ما را از خدا دور کرده است واین فلسفه اصلی عدم برآورده شدن بعضی از دعاهای ما می باشد. قرآن علت طغیان انسان را همان احساس بی نیازی کردن او می داند:

کَلّا اِنَّ الانسانَ لَیَطغی اَن رَّءآهُ استَغنی ( علق 6و7)

باید نیازمند بودن خود را نسبت به خدا در نظر خود روشن کنیم. آنان که توفیق خواندن دعای عرفه برایشان حاصل شد، مناجات سید الشهدا (ع) و وصف بیهمتای او از نیاز های انسان که خدا قبلا از رحمتش به او عطا نموده است را شنیدند. از موهای نازک روی پوست تا نرمۀ بینی و پردۀ گوش و چقدر زیبا به ما یادآوری میکند نعمت بزرگ خدا را که ما را از امت پیامبر آخر الزمان (ص) قرار داد و در امتهای جاهل بت پرست قبل از ایشان قرار نداد که دعا و شکر برای رفع این نیاز بزرگ در حد ما نمیگنجد. خدا را شکر و همین بس که با خدا صحبت کنیم.

                                           ادامه دارد