نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

درطریقت زحمت بسیارهاباید کشید

New Page 1

درطریقت زحمت بسیارهاباید کشید

تاتقرب منت جام بلا باید کشید

یارمابدنیست ازمایک ملاقاتی کند

گه کریمان را به بالین گدابایدکشید

در مسیر دلبر ما  چشم پاکی واجب است

گرنظرخوردانتقامش رازمابایدکشید

نیست توجیه قبولی دیدگان خشک را

ازمیان چاه،گاهی آب رابایدکشید

وقت روضه زودترازهرچه بایدگریه کرد

سفره که آماده شد،فوراغذابایدکشید

الدواعندالحسین والشفاعندالحسین

بهردرمان یافتن دست ازدوابایدکشید

رفته رفته وقت ما داردبه پایان می رسد

تاکه عمری هست نازیاررابایدکشید

روبه قبله کردن مابین قبرانصاف نیست

صورت مارابه سمت کربلابایدکشید

عاشقان بی کفن ها ،باکفن بیگانه اند

بعدمردن روی ما یک بوریابایدکشید


علی اکبر لطیفیان

عرفان پنهانی بس است

New Page 1

صحبت از موسی و طور و ذوق عمرانی بس است
من پدر می خواستم، توضیح عرفانی بس است
قرعه ی آن قبله ی سیار بر ما اوفتاد
ای خرابه، غبطه بر دیوار نصرانی بس است
روح کامل گشت و من هر روز لاغر می شوم
فصل تجرید است، از پیکر نگهبانی بس است
گریه را مخفی نخواهم کرد زیر آستین
تیغ از رو بسته ام، عرفان پنهانی بس است
بوسه ای بر من بدهکاری ز وقت رفتنت
پس ادا کن قرض خود، این صبر طولانی بس است
شرح مویی که ندارم بیش از این از من مخواه
از پریشان حالی ام هر قدر می دانی بس است
هر چه خوردم زخم بود و زخم بود و زخم بود
سفره ات را جمع کن بابا که مهمانی بس است
یک رقیه جان از آن لب ها برایم خرج کن
محفل انس مرا آیات قرآنی بس است
چون علی اکبر مرا هم در عبایت جمع کن
زخم های مختلف را این پریشانی بس است

محمد سهرابی

 


درد بی حساب

New Page 1

از درد بی حساب سرم را گرفته ام

با دستمال بال و پرم را گرفته ام

از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی ...

این خارهای موی سرم را گرفته ام

دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد

یعنی اجازه ی سفرم را گرفته ام

مانند من زناقه نیفتاد هیچ کس

اینجا منم فقط کمرم را گرفته ام

خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست

از دست این و آن پدرم را گرفته ام

خیلی تلاش کرده ام از دست بچه ها

این چند موی مختصرم را گرفته ام

آیینه نیست که ببینم جمال خویش

از چشمهای تو خبرم را گرفته ام 

تصمیم من گرفته شده پس مرا ببر

امروز از خودم نظرم را گرفته ام

این شهر را به پای تو ویرانه میکنم

مثل خلیل ها تبرم را گرفته ام