نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

بیایید با خدا صحبت کنیم (10)

عزیزانم انسان کم کم به کمال نائل می شود، حرکتهای سریع معمولا محکوم به فراموشی و بی حاصلی است . محبت های اولیه که بر اثر کمبود محبت یا تنهایی حادث شده اند کمابیش بر اثر بی اعتنایی و ازدحام افکار روزمره از بین خواهند رفت و به خاطره تبدیل خواهند شد. اول باید نیازهای واقعی برای انسان مطرح شود آنگاه این نیازها باعث کوچک شدن انسان می شود و ارتباط با بی نیاز مطلق آغاز می شود که کثرت این ارتباط محبتی پایدار را بدنبال دارد، و هرچه محبت طولانی تر شود معرفت بیشتری حاصل خواهد شد که نتیجه آن نزدیکی و درک مقام عندالهی است.

توجه کنید : از خدا نمی خواهیم ما را نیازمند کند، چون امتحان سختی است و این لاف زدن به صلاح بنده نیست؛ بلکه از خدا بخواهیم به ما عقلی بدهد که نیاز مند بودن حقیقی مان را درک کنیم.

پس اول درک نیازمند بودن می باشد.

اینجا ضیافتی است پر از نعمت نیاز   هرکس به قدر معرفتش بهره ور شود

باید همیشه آویزان خدا بود، مانند کشاورزان . مهمترین عاملی که انسان را به سجاده می کشاند نیاز است. آنکه بیهوش است هر وقت واقعا احساس درماندگی می کند مانند بیماری که مرضی صعب العلاج دارد آنگاه سر به سجاده فرود می آورد ولی انسان با خردی که واقف به نیاز لحظه به لحظه خود به عنایت الهی می باشد هر روز و شب مانند کسی که مرضی صعب العلاج دارد سجاده را به زینت اشک مزین می کند.

وقتی برای خود نیاز هایمان را فهرست کنیم پس از مدتی نیازهای ما خاص میشود:

 یعنی با نگاه به نیازهای مهم آینده از بعضی از درخواستهای ناچیزی که مدتی قبل فکر می کردیم بدون آنها زندگی نخواهد گذشت دست می کشیم.

گاهی متوجه داشته هایمان و نعمتهای مولایمان برای خودمان می شویم و می فهمیم که بعضی از نعمتهای بیحساب خدا مارا از خدا دور کرده است همان نعمتهایی که امروز داشته هایمان هستند دیروز نیازهای ما بوده اند، دیروز برای بدست آوردنشان با خدا رازو نیاز میکردیم و امروز برآورده شدن همان ها ما را از خدا دور کرده است واین فلسفه اصلی عدم برآورده شدن بعضی از دعاهای ما می باشد. قرآن علت طغیان انسان را همان احساس بی نیازی کردن او می داند:

کَلّا اِنَّ الانسانَ لَیَطغی اَن رَّءآهُ استَغنی ( علق 6و7)

باید نیازمند بودن خود را نسبت به خدا در نظر خود روشن کنیم. آنان که توفیق خواندن دعای عرفه برایشان حاصل شد، مناجات سید الشهدا (ع) و وصف بیهمتای او از نیاز های انسان که خدا قبلا از رحمتش به او عطا نموده است را شنیدند. از موهای نازک روی پوست تا نرمۀ بینی و پردۀ گوش و چقدر زیبا به ما یادآوری میکند نعمت بزرگ خدا را که ما را از امت پیامبر آخر الزمان (ص) قرار داد و در امتهای جاهل بت پرست قبل از ایشان قرار نداد که دعا و شکر برای رفع این نیاز بزرگ در حد ما نمیگنجد. خدا را شکر و همین بس که با خدا صحبت کنیم.

                                           ادامه دارد

بیایید با خدا صحبت کنیم (۹)

                                                     

 

عزیزانم صحبت باخدا, مخصوصا در قالب دعا فواید بسیاری دارد:

 اینکه خدا هست را با جان لمس می کنیم، یعنی در ضمیر و وجود خود، فطرت خداشناس خود را بیدار می کنیم. وقتی در دل شب بدون حضور غیر با او صحبت می کنیم و او مارا اجابت می کند و دچار حالی می شویم که می دانیم منشاء آن ما نیستیم، و یا وقتی که او خواسته ما را که هیچ کس غیر او آن را نمی دانست و یا قادر به اجابت آن نبوده است ، برآورده می کند، به خوبی وجود آن ناپیدارا درک می کنیم ، به گونه ای که حتی اگر با چشم می شد او را ببینیم، آن قدر برایمان یقین آور نمی بود. این از همان جنس ندیده عاشق شدنمان بر حضرت یوسف زهرا ء (ع) می باشد، چه آن که خیلی ها پدرش را در صحرای کربلا با چشم دیدند ولی در دل به رویت مقامش نرسیدند و آن کردند که آن شد. آری او شنوای بیناست .

                                        

وقتی اجابت می کند اسامی او را بهتر می شناسیم , وقتی از کریم یاد میکنیم وسعتش برای کسی که از او هیچ نمی خواهد نا ملموس می نماید . ولی کسی که سر سفره بی نیاز نشسته باشد شاید نتواند وصف کند ولی وجدان می تواند بکند .

 

اصل این است که از او درخواست کنیم , دعا خوب است زیرا در آن خواستن است و در خواستن منت کشی وجود دارد که در آن هم گدایی نمود پیدا میکند که کمال یک بی نهایت کوچک رفاقت با یک بی نهایت بزرگ است و آن هم فراهم نخواهد آمد مگر با خشوع و کوچک شدن بی نهایت کوچک در مقابل بی نیاز مطلق. صحبت کوچک با بزرگ و بنده با مولا صورت پایاپایی را متصور نیست، باید رابطه یک بی تکبر با یک متکبر مطلق را ایجاد کنیم . اگر می توانستیم از راه دیگری به کمال برسیم مطمئنا خدا از روی لطف خود از طریق انبیاء و راهبران آن را هم به ما نشان می داد .

                                          

فایده دیگر دعا علاوه بر ایجاد رابطه، از بین بردن کبر در وجود انسان است . اصلا خدا بارحمتش گره هایی را در راه انسان بوجود می آورد که جز با عنایت خودش حل نمی شود لذا انسان با ید خود را خوار کند و با التماس از او بخواهد، و در همین حین کبرش علاج شود و به کمال برسد . لذا اگر انسان خود را در سختی نبیند کبر خانمانش را می سوزاند .

 

« لقد خلقنا الانسان فی کبد» (بلد 4) 

لذا هرچه در مسیر سلوک پیش بروید حضرت رب از روی مربی گری خویش سختی بیشتری را نشان بنده می دهد تا خشوعش افزوده گردد وکمال را در یابد برای مثال رجوع کنید به حادثه کربلا :      « ما رایت الا جمیلا »

ادامه دارد

 

بیایید با خدا صحبت کنیم (8)

آری صحبت با خدا بسیار آداب دارد. هرگاه با او صحبت می کنیم باید بدانیم که چه می خواهیم . باید اگر خواسته ای داریم بدانیم که خواسته اصلی آن نیست ، خواسته اصلی کدام است ؟

ولا تحرقنی به النار ... .

همیشه با خدا به گونه ای صحبت کنیم که زیبا باشد و در مقام مولا باشد .مانند صحبت اولیاء خدا در ادعیه که به قول امام راحل قرآن صاعد میباشد (کتاب قرآن به ما نازل شده است و دعا از ما به سمت خدا بالا می رود ) هر کس قرآن نازل را بفهمد می تواند قرآن صاعد را بگوید .

 

پس برای اینکه اشتباه صحبت نکنیم ، بهتر است از ادعیه رسیده به ما استفاده کنیم . در دعاهای ائمه هم درخواست های ما چه اصلی و چه فرعی ذکر شده است و از آن مهم تر به ما درس هم داده شده ، که دنبال چه خواسته هایی باشیم برای ما بهتر است . دعا تنها جایی است که امام (ع) بدون سقف صحبت می کند .

 زیرا در احادیث مقام شنونده و یا پرسنده را درک کرده و سطح بحث را پایین می آورند .ولی وقتی با خدا صحبت می کرده اند نیازی نبوده که در حد عقل مردم صحبت کنند بلکه در خور خدا صحبت شده است .

 نوعی اعجاز در آن وجود دارد گویی که در یک دعای سحر که زیاد هم طولانی نیست امام (ره) کتابی به شرح آن نوشته که هنوز هم برای اساتید عرفان بسیار قریب و نامفهوم است .

امیدوارم که از ماه رمضان  و دعاهای خوب آن مستفیذ شده باشید .

 

در دعا باید دقت کرد که حال زود گذر است باید سعی کرد که به مقام رسید، که پایدار است ؛ نباید دید که یک شب یا روز حال نداریم. باید آنقدر جلو رفت که به مقام نزد خدا بودن به صورت دائم رسید ؛ آری همیشه نزد خدا هستیم باید به این درک رسید؛ که خود این، مقام معرفت است .

 

اگر بدانیم که عمل و دعا دو بال پرواز ما هستند ، اگر عمل کنیم اما در مقام دعا خود را خوار در خانه خدا نکنیم دچار عجب می شویم ، اگر فقط دعا کنیم و به وظایف عمل نکنیم مانند یک لاف زن و دروغ پرداز می شویم که ادعای بندگی می کند ولی در عمل در بندگی خود سر به اطاعت فرمان او نمی گذارد .

قبل ؛ در حین ، و بعد از عمل و حتی در مقامی که نیاز به عمل هم نمی باشد باید دعا کنیم . بیایید با خدا صحبت کنیم .

ادامه دارد