نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

بیایید با خدا صحبت کنیم (4)

پس علت اول جهت صحبت با خدا را دستور خود حضرتش بیان کردیم . حال اگر دنبال چرایی این دستور هستید باید نکات زیر را یاد آور شوم:

 

 اولا : اگر عبد بودن در مقابل او را پذیرفته اید ، پس بنده که از مولایش مدام حکمت فرامینش را سوال نمیکند . اصلا مگر بنده چقدر شعور دارد که بتواند همه حکمت افعال الهی را بفهمد . آن چیز هایی را هم که خود حضرتش در اختیار بندگان نهاده است فقط حد نازله آن حکمت جهت آشنا شدن ذهن بنده نسبت به حکیمانه بودن افعال رب است ، نه تمام حکمت آن . در یک تصادف ماشین، در یک زمین لرزه ، هزاران نکته و هماهنگی پیچیده وجود دارد که شاید فقط گوشه هایی از آن مربوط به انسان باشد برای عده ای بلا ، برای عده ای عبرت ، برای عده ای وسیله ای جهت رسیدن به سرای باقی ، برای عده ای امتحان صبر،  برای دیگری امتحان نوع دوستی و انفاق ، وهزارو یک دلیل و حکمت بلند و رسا .

 

 از احادیث قدسی اینگونه استفاده می شود که گاهی خدا جلوی عقل بنده تیز هوش خود را هم میگیرد و آنچه خود می خواهد را جاری می کند بعد بنده تازه متوجه میشود که عملی ظاهرا غیر عقلایی را صورت داده که در آن یا حکمتی نهفته بوده یا درس و نکته ای خواص حادث شده بوده است .

هیچ گاه به فعل و اراده وتصمیم خود و عقل ناقص مان در مقابل خدا تفاخر نکنیم که خدا به پیامبرش فرموده است :

« و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی »  (انفال 17 )

تو پرتاب نکردی وقتی که پرتاب می کردی ، بلکه خدا پرتاب می کرد .

     رزمندگان با تمام سلحشوری خرمشهر را آزاد کردند و امام (ره) آن داعی بسوی خدا بی پرده متذکر این نکته شد که :

« خرمشهر را خدا آزاد کرد ».

ای عزیزان به چه چیز خود از جمله شعور و عقل و درک خود در فهمیدن حکمت های الهی تفاتخر کنیم اگر می توانیم لحظه ای زمان را نگه داریم . خود آنها که فوق زمان هستند مانند رسول اعظم (ص) می فرمایند :

 « انی عبد اله »

عبد در زمان نزول قرآن چه معنی داشته است . عبد همه کارش با مولی است.

ادامه دارد

 

 

ختم قرآن با نیت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج)

سلام دوستان گرامی

 

طرح خوبی به نظرمون رسید......ختم قرآن وبلاگ نویسان برای تعجیل در فرج حضرت ولیعصر (عج)......دوستانی که تمایل دارند در این طرح شرکت کنند می توانند با قرار دادن آدرس وبلاگ، ایمیل ، و یا هر طریقی که بشه باهاشون تماس گرفت در قسمت نظرات وب لاگ nasimeyar.blogsky.comآمادگی خودشون را برای خواندن یک جز از قرآن اعلام کنند.....ان شاالله که با این ختم قرآن ها هم پیوندمون با قرآن را محکم تر کنیم هم کاری هر چند کوچک برای مهیا نمودن شرایط ظهور فراهم نمائیم..................در ضمن 17 جز اول گرفته شده...

نکته

 

  

 

با سلام محضر دوستان عزیز و همراه :

هر کسی از ظن خود شد یار من

امیدواریم مطالب برای شما  مفید و مثمر ثمر باشه . اما لازمه در خصوص چند پست اخیر این نکته را از قول یزرگان معرفت الله یادآوری کنیم که تنها راه کسب معارف حقیقی و ناب نسبت به خداوند متعال رعایت دقیق و بی برو برگرد  احکام شریعت مقدسه است. لاکن چیزی که مهم است داشتن توقع عمل به این احکام از خود است و اینکه اگر خودمون عمل نکردیم به دنبال ریشه های عدم پذیرش حکم خدا در وجودمون بگردیم ،باورهای التقاطی، لقمه های غیر حلال و ...

 

اما در کنار رعایت دقیق شرع از طرف خود نباید با دیده شماتت و حقارت به بندگانی که رعایت احکام را نمی کنند نگاه کرد. در حدیثی قریب به این مضمون آمده اکر کسی را در گناهش شماتت کردی نمیمیری مگر آن گناه را انجام دهی.  این در خصوص احکام فردی طرف مقابل است اما در خصوص احکام اجتماعی به مقتضای گناه فرد و اثرگذاری در اجتماع باید ما به وظیفه خودمون و حکومت با ابزار خودش با این فرد برخورد نماید. و نکته دیگر اینکه با رحمت خدا وبیان خصوصیات آن بهتر می توان مردم را به ساحت دین دعوت کرد . باز باید حواسمون جمع باشه که به تساهل و تسامح کشیده نشه. حسن ظن به خدا و خلق خدا بسیار ممدوح است اما حماقت ممنوع .

 

گاهی اوقات لازمه بدنبودن کسی را بفهمیم اما در انتخاب شریک برای تجارت یا همسر برای زندگی مشترک و ... باید خوب بودن طرف مقابل طبق عقل، دین و تحقیق ظاهر برا ی ما ثابت شود.

اسلام زیباترین وکاملترین روش برای زیستن ابدی است و تعادل ، ارمغان آن .

تعادل را عرف تعیین نمی کند بلکه حرکت در مسیر بندکی خدا معنای دقیق آن است. ولو اینکه بعضی از این اعمال و مناسک به گفته غیر، تفریط باشه یا افراط.

 

به هر حال احکام شریعت در ظاهر مثل پوسته محکم گردو و محبت و ولایت مغز آن و هیچ کدام بدون هم امکان بوجود آمدن سالم ماندن ومفید بودن را ندارند.

 

محبت نتیجه معرفته و حاصلش اطاعته. پس محبت بدون اطاعت بی فایده است وسراب نفس. یعنی اصلا محبت نیست حب نفس است.

تا یار که را خواهد و میلش یه که باشد.