نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نه نکته درمورد حفظ شأن و ارزش فردی در محیط کار

" شان افراد در گرفتن مقام نیست، بلکه در استحقاق آنها در بدست آوردن آن مقام خلاصه می شود."  -- ارسطو شما به پیشرفت های تحصیلی و شغلی خود افتخار می کنید و مشتاقید تا به عرصه چالش های جدید قدم بگذارید. این چالش ها برای شما موقعیت ها و آزمایشاتی را فراهم می آورند که شخصیت و شان شما را زیر بوته آزمایش خواهد برد. به خاطر داشته باشید: نگه داشتن شان شخصی تماما در اعتماد به نفس، عزت نفس و عدالت خلاصه می شود.

در این قسمت چند نکته وجود دارد که با استفاده از آنها ارزش شخصی و عزت نفستان در محل کار هیچ گاه از بین نخواهد رفت.

1- بدون کوچک کردن خود رئیستان را کارآمد جلوه دهید

زمانی که کارفرمای شما ترفیع رتبه می گیرد برای شما دو موقعیت مختلف پیش می آید، یکی اینکه به شما اهمیت نداده و برایتان خلاء ایجاد کند، و دیگر اینکه چون شما یکی از سرمایه های با ارزش شرکت هستید شما را با خود به بخش جدیدی که منتقل شده است ببرد. تنها کاری که باید بکنید این است که مطمئن شوید که او و دیگران از سهم بزرگی که برای شرکت انجام می دهید، آگاه می شوند. خود را در معرض دید قرار دهید، سودمند واقع شوید و برای قبول مسئولیت های جدید آماده باشید، اما به هیچ وجه چاپلوسی نکنید. به ندرت اتفاق می افتد که یک رهبر پر قدرت اطراف خود را با "بله قربان گو" ها پر کند. به موفقیت های خود افتخار کنید و استعداد ها و توانایی هایتان را بروز دهید.

2- گله و شکایت نکنید

اگر همیشه از کارفرمای خود تقاضای مرخصی کنید و زمانی که به مهلت تحویل پروژه ها نزدیک می شوید از او بخواهید تا وقت بیشتری را در اختیار شما قرار دهد، او به طور حتم از شما منزجر می شود و تاثیر مخالفی بر روی شغل و در نتیجه بر روی عزت نفستان می گذارد. کسانی که دائما در حال گله و شکایت کردن هستند هیچ گاه ترفیع رتبه نمی گیرند. (مدیران همیشه سعی می کنند آنها را به شعبه های دیگر انتقال دهند تا از دستشان راحت شوند.) شما می خواهید رئیستان دوستتان باشد نه دشمنتان؛ پس سعی کنید اسباب ناراحتی و رنجش او را فراهم نسازید. زمانی که میخواهید نزد او بروید مجددا فکر کنید و تمام جوانب گفته های خود را در نظر بگیرید. ارزش خود را با تصمیم گیری های مناسبی که مربوط به حیطه کاری خودتان می شود، حفظ کنید و به دنبال تعریف و تمجید بیهوده از جانب کارفرمایتان نباشید.

3- مطمئن شوید که شرایط کاری مناسب است

آیا شما حقوق کافی دریافت می کنید، و در یک محیط کاری امن مشغول به کار هستید. برای بدست آوردن حقوق خود قد علم کنید و هیچ گاه عزت نفس و ارزش خود را به خاطر فیش حقوقیتان زیر پا نگذارید. باید به راحتی مواردی که برایتان مهم است را با رئیستان در میان بگذارید، مثلا: ساعات فراغت، کاهش ساعات هفتگی کاری، کارکردن در خانه و فرستادن اطلاعات از طریق رایانه. مدعی باشید اما پرخاشگر نباشید؛ و همیشه بر روی فواید و مزایای کارهای خود برای شرکت تاکید داشته باشید. با ارزشی که برای کارفرمایتان قائل هستید و با اتکا به عزت نفس، احتمال پذیرش طرح ها و پیشنهاداتتان را افزایش دهید.

4- همیشه از اکثریت پیروی نکنید

همکاری و تشریک مساعی داشته باشید، اما هیچ گاه اجازه ندهید تا دیگران از شما استفاده کنند. اگر اجازه دهید تا همکارانتان تمام کارها را بر روی سر شما بریزند ارزش و احترامتان پایین می آید و در عوض آنها به وسیله کاری که شما را آنرا به خوبی انجام داده اید افتخار کسب می کنند. بد نیست گاهی استقلال خود را امتحان کنید. اگر همه از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر سر خود را با کارهای غیرکاری گرم می کنند لازم نیست که شما هم مشابه آنها عمل کنید. برای مسائل مهم مثل ایمنی در محل کار، حقوق و مزایا خوب است به جمع بپیوندید، اما علاوه بر اینکه در چنین جمع های شرکت می کنید، بهتر است برای  افزایش درآمد با مدیریت رودررو صحبت کنید. اگر دوربین های  ایمنی در تمام قسمت های محل کار شما برای جلوگیری از تقلب نصب شده و تصور می کنید که این امر به حقوق و استقلال شما آسب می رساند، ارزش آنرا دارد که در مقابل آنها بایستید. پیش از اینکه به دیگران برای محافظت از حقوقشان بپیوندید، تمام جوانب کار خود را در نظر بگیرید.

5- اجازه ندهید تا عنوان دلقک و یا لوده بخش را به شما بدهند

بد نیست که در ساعات بی کاری و اوقات فراغت خود بخندید و شادی کنید اما نباید زیاده روی کنید. ادب مساوی است با ارزش. خنداندن مردم در زمان سخنرانی و یا کنفرانس یک ویژگی شایان ذکر است اما اگر همکارانتان شما را به عنوان دلقک و جوکر بشناسند، هیچ کس شما را جدی نمی گیرد و چیزی نمی گذرد که عزت نفس خود را از دست خواهید داد.

6- مشکلات شخصی را به محل کار نبرید

بلند صحبت کردن با تلفن در محل کار هیچ جایی ندارد. اگر شما جر و بحث دارید و یا برای بخشش از طرف کسی که آنسوی خط تلفن است گریه زاری سر دهید و یا او را ببوسید، باید آنرا در خارج از دفتر کار و به وسیله تلفن همراه انجام دهید. پیش از اینکه بخواهید با هر یک از همکارانتان ارتباط برقرار کنید به تاثیراتی که ممکن است او بر روی مسائل کاری شما بگذارد به دقت فکر کنید. اگر به خاطر کارهایی بدی که با یکی از همکارانتان انجام داده اید، ارتباط خود را با او قطع کرده اید این امر منجر به نابودی شان و ارزش شما خواهد شد، چرا که به زودی تمام کارمندان از تمام مواردی که شما سعی می کنید مخفی نگه دارید، آگاه خواهند شد.

7- جلوی خشم خود را بگیرید و احساساتتان را کنترل کنید

زمانی که یکی از همکاران، کار خود را سر موقع انجام ندهد و تاثیر آن مستقیما بر روی بازده شما تاثیر بگذارد، طبیعی است که شما ناراحت، رنجیده و عصبانی شوید. اما نحوه برخورد شما با قضیه، میزان ادراک شما را برای سایرین روشن می کند. اگر انسان کم طاقتی هستید باید مراقب باشید که در زمان عصبانیت حرکت ناشایستی از شما سرنزند. با کنترل احساسات، ارزش و شان خود را بالا ببرید. اگر چیزی بگویید و یا حرکتی انجام دهید که نباید، سریعا برای نجات ابروی خود عذر خواهی کنید.

8- مراقب آزار و اذیت ها باشید

خط مشی و سیاست های شرکت را به دقت بررسی کنید. اگر همواره از طریق یکی از همکارانتان تحقیر می شوید، و یا یکی از کارمندان ارتباط نا مناسب جنسی با ارباب رجوع برقرار می کند، اعتراض کنید. درست مثل قلدری کردن در حیاط مدرسه، آزارهایی که در محل کار به وقوع می پیوندد، بر روی ارزش و شان شخصی شما تاثیر می گذارد.

9- خلاقیت و توانایی خود را در مدیریت اثبات کنید

ابتکار و نوآوری به عنوان رمز تجارت آینده محسوب می شود. در حین انجام کارهای روزمره دید خود را بر روی تصاویر بزرگتر معطوف کنید. همیشه از فعالیت ها و تغییرات رقبا مطلع باشید. اگر بر اساس غریزه و درک شغلی خود عمل کنید، همیشه رضایت شغلی بیشتری کسب کرده و اعتماد به نفستان افزایش پیدا خواهد کرد. شالوده دانش خود را افزایش داده و از استعدادها و خلاقیت های خود در زمینه رشد شرکت بهره بگیرید.


ارزش های خود را زیر پا نگذارید

مسئولیت رفتار هر کس به عهده خودش می باشد. اگر از شما خواسته شد که یک کار غیر قانونی و یا غیر اخلاقی انجام دهید بر روی تاثیرات دراز مدت آن فکر کنید. رفتاری موقر، با احترام و معزز به همراه  درستی و غرور از خود نشان دهید. برای اینکه به شانتان آسیبی وارد نیاید باید در یک آینه به خود نگاه کنید و مطمئن شوید که از روی وجدان کار می کنید و از انجام هر چه در حد توانتان باشد کوتاهی نمی کنید. اگر این موارد را رعایت کنید در پایان هر روز، حس رضایت و موفقیت در انجام کارها به شما دست خواهد داد.

 

 

منبع : اسرار موفقیت

چگونه در بازى ارتباط برنده شویم

در کسب و کار، «روابط» نقش مهمى بازى مى کنند، همه ما این موضوع را مى دانیم اما اغلب آن قدر درگیر مسائل روزانه مى شویم که به بهترین راه هاى ممکن براى ایجاد ارتباط فکر نمى کنیم. وقتى با آدم هاى موفق صحبت مى کنیم، آنها دلیل موفقیت شان را در نوع رابطه و اعتمادى مى دانند که بین شرکا و دوستان برقرار کرده اند. ما با چند تن از کسانى که توانسته اند روابط بسیار موفقى ایجاد کنند، گفت وگویى داشته ایم تا یاد بگیریم روش آنها چیست و این نوع ارتباط چگونه به آنها کمک کرده است.
به نیازهاى دیگران توجه کنید

همه مى دانند که هدف از تلاش براى ایجاد ارتباط، در نهایت این است که بتوانیم با هم و در کنار هم کار کنیم، اما براى رسیدن به چنین هدفى مى بایست توجه به دیگران را سرلوحه تلاش خود قرار دهیم. جرى ایکاف یکى از نویسندگان کتاب «مرز ارتباطات تجارى» در این باره مى گوید: «باید دقت کنید که دیگران براى چه چیز ارزش قائلند.» به اعتقاد وى کلید دست یافتن به چنین چیزى در «صبور بودن» و «کنجکاو بودن» است.

با دیگران تبادل نظر کنید

پى بردن به اینکه چه عاملى در افراد انگیزه ایجاد مى کند نکته اى مهم است اما بلافاصله پس از آن باید بتوانید اعتماد ایجاد کنید. به اعتقاد «ایکاف» بهترین روش این است که با حالتى خستگى ناپذیر، ثابت قدم و قابل پیش بینى گام بردارید یعنى نشان دهید آن قدر ارزشمند هستید که دیگران بخواهند با شما ارتباط برقرار کنند. اما براى آنکه از نظر دیگران شخصیتى خودشیفته (از خود راضى) به نظر نرسید بهتر آن است که قبل از انجام هر کارى دیگران را در ایده هاى خوب خود سهیم کنید.
جان پالومبو رئیس شرکت بازاریابى
DVC که برخى از مشتریانش کارکنان فیلم فوجى و تیغ ژیلت هستند در این باره مى گوید: «هرگاه کسى را ملاقات مى کنم، اگر نکته آموزشى مفیدى را به او نگویم، کارم را به درستى انجام نداده ام حالا چه او براى حرف من اهمیت قائل باشد چه نباشد فرقى نمى 
کند.»
از هر موقعیتى براى برقرارى ارتباط استفاده کنید

شما مى بایست پیوسته در این فکر باشید که چگونه و کجا مى توانید روابطى را ایجاد و آنها را تقویت کنید. یعنى از هر فرصتى مثل نوشیدن چاى، صرف ناهار و شام و یا هر نوع ارتباط و تماسى که در مسافرت ها دست مى دهد استفاده کنید وگرنه مجبور خواهید بود راه دور و درازى را براى رسیدن به این هدف طى کنید. زمانى که رئیس شرکت مشاوره شروود به نام مارتین پیچنسون از مقرش در لس آنجلس در تلاش براى گسترش روابط تجارى اش با شرکت سیلیکون بود از هر موقعیتى براى تماس با همتایان تجارى اش به سرعت استفاده مى کرد. او مى گوید: وقتى کسى تلفن مى کرد و مى گفت که احتمال دارد با من معامله اى داشته باشد و از من وقت ملاقات مى خواست، صبح روز بعد در محل آنها حاضر مى شدم و فرصت را از دست نمى دادم، یعنى با پرواز ۴۵/۵ صبح حرکت مى کردم و ساعت ۱۵/۸ براى صرف صبحانه در آن اداره بودم. به اعتقاد وى، مى بایست هر موقعیتى را به سرعت تایید وگرنه رقبا این کار را خواهند کرد. موقعیت هاى از دست رفته بزرگترین مایه تاسف و اندوه یک رئیس یا موسس به شمار مى روند.

ویژگى هاى خود را بشناسید

حقیقتاً ایجاد روابطى خوب که منجر به تجارت موفقى شود، کار مشکلى نیست. این کار به یک تنظیم ذهنى نیاز دارد یعنى مى بایست مترصد امکانات باشید و در عین حال به اعمال تان آگاه باشید. مى توانید موانعى را که در مسیر گسترش روابط مورد نیازتان پیش مى آید، از میان بردارید. «جیمز تام»  نویسنده کتاب مشارکت بنیادى در این باره مى گوید: به رفتارتان نگاه کنید و بازتاب آن را بسنجید. او مى گوید: رفتارهاى دفاعى که ممکن است مانع پیشرفت شما باشند را شناسایى کنید مثلاً احتمال دارد وقتى که وحشت زده و ترسان مى شویم دیگرى را غرق در اطلاعات کنیم یا در سکوت فرو رویم که این مى تواند یک اخطار اولیه باشد. وقتى چنین رفتارى را در خود تشخیص دادید خواهید توانست اقداماتى را به عمل آورید، آن گاه یا لازم است که آهسته تر پیش روید یا مى بایست براى خنثى کردن آن رفتار هر کارى از دست تان برمى آید بکنید. با افراد مستقیماً ارتباط برقرار کنید. یا مسئولیت برقرارى ارتباط را برعهده دیگران نگذارید یا از واسطه کردن دیگران پرهیز کنید. براى ارتباط برقرار کردن با دیگران تلاش کنید، گهگاهى یک تلفن یا اى میل مى تواند آنها را براى مدتى طولانى با شما مرتبط سازد. هر چند چنین ارتباطى خیلى قوى و پررنگ نیست اما مفید است، خب به هر حال هرکسى مشغله اى دارد و نیازى به رفتار دراماتیک نیست.

ارتباط مستقیم برقرار کنید

هیچ گاه فکر نکنید که برقرارى ارتباط از طریق شبکه مى تواند مانند ارتباط رودررو موثر باشد. به گفته ویتمن متاسفانه ارتباطات شبکه اى براى خیلى ها هدف شده است.

او مى گوید: «ارتباط گران شبکه اى بیکارانى هستند که قبلاً بیکار نبوده اند، همه شبکه را به هم توصیه مى کنند ولى آنها در شبکه چه مى کنند؟ آنها مرتباً افرادى که هیچ وقت با آنها صحبت نکرده اند را فرا مى خوانند و همه حرف شان یا «من»، «من»، «من» است یا «به کمکت احتیاج دارم»، ولى چنین کارى ایجاد ارتباط نیست بلکه نوعى چاپلوسى و تن آسایى است.»

هیچ گاه مایوس نشوید

حفظ رابطه در تجارت مثل حفظ رابطه در مدرسه نیست. یعنى در تجارت ممکن است با وجود آنکه طى سال ها دلیلى براى صحبت با کسى نداشته اید، بتوانید ارتباطى را دوباره آغاز کنید.حتى یک تلفن و یا اى میل مى تواند روابط تیره وتار شده را دگرگون سازد.

الگوهای چهارگانه ارتباط با دیگران

طبق نظر روانشناسان مهارتهای ارتباطی مجموعه ای از رفتارهاست که کیفیت ارتباط بین اشخاص را در بر می گیرد . به نظر آنها هر شخصی برای بر قراری ارتباط با دیگران سبک و روش خاصی برای خویش دارد . اما به طور کلی این روشها را می توان درچهار الگوی اصلی( چهار سبک رفتاری )خلاصه نمود. این الگوها عبارتنداز:

سلطه پذیری

سلطه گری

پرخاشگری

قاطعیت

 

برای اینکه بدانیم از میان این الگوها ، کدامیک بهترین الگو برای برقراری ارتباط سالم با دیگران است به طور مختصر به توضیح هر یک اشاره ای می کنیم :

 

سلطه پذیری:

ویژگی افراد این الگو بر قراری ارتباط صادقانه ، غیر صریح ( غیر مستقیم و مبهم ) توام با احترام به فرد مقابل است . افراد سلطه پذیر، دل مشغولی پرهیز از برخورد با دیگران را دارند . حتی اگر این کار به قیمت ضایع شدن حق خودشان تمام شود . آنها معمولا حق را به دیگران می دهند و برای خود ارزش و احترامی قائل نیستند چنین افرادی در مقابل انتقاد بسیار مضطرب می شوند و معمولا بر خلاف میل خود عمل می کنند این افراد اغلب سعی می کنند از تعارض فرار کنند و به هنگام مشکل به جای حل مسئله، سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند . معمولا هنگام صحبت کردن سعی می کنند در چشم دیگران نگاه نکنند و در جلسات و مهمانی ها باشند. این افراد ، اغلب در ایجاد ارتباط ناموفق هستند و استعداد بیماری افسردگی را دارا می باشند روانشناسان این گونه افراد را با صفت « من مدار» توصیف میکنند.

 

سلطه گری: 

برقراری ارتباط صادقانه ، غیر صریح ( مهم و غیر مستقیم ) و توام با احترام ظاهری ویژگی افراد این الگو می باشد . فرد سلطه گر خود ودیگران را به عنوان شیء و نه انسان، مورد بهره کشی قرار می دهد وسعی می کند افراد را در جهت خود فریب دهد ومهار کند . بر همین اساس افراد سلطه گر سعی در مهار و بهره کشی از دیگران و حتی خود دارند . چون این اعمال منجربه احساس ایمنی در آنها می شود . زندگی فرد سلطه گر دریای متلاطمی است که در آن با نیرنگ به بقای خود ادامه می دهد و خود و دیگران را در جهت اهداف قلبی و به صورت پنهانی مهار و هدایت می کند .این افراد هر چند ممکن است در کوتاه مدت موفقیتهایی در روابط بدست بیاورند ، اما در دراز مدت ، شکست خواهند خورد. این گونه افراد مستعد افسردگی ، اختلال ، اضطراب وخشم در روابط هستند و روانشناسان به آن ها صفت « تو مدار » اطلاقی می کنند .

 

پرخاشگری:

برقراری ارتباط صادقانه ، نیمه صریح ( مستقیم و مبهم ) و بدون احترام متقابل است . افراد پرخاشگر ، همواره در رقابت با دیگران هستند آنها همیشه فکر می کنند که حق با آنها ست و این دیگران هستند که مشکل درست می کنند و مسئله ساز هستند . خیلی زود خشمگین هستند و همواره دیگران را مسول عصبانیت خود می دانند .از واژه هایی مثل « باید » زیاد استفاده می کنند و معمولا توانایی گوش دادن به طرف دیگر را ندارند هنگامی که با آنها مخالفت می شود ،به شدت بر افروخته می شوند. نباید تصور کرد که فرد پرخاشگر یعنی کسی که همیشه داد و بیداد می کند  بلکه خیلی از اوقات این افراد خشم خود را با زدن بر چسبهای تحقیرآمیز و توهین به دیگران نشان می دهند . بی حوصلگی ، بی قراری و عجول بودن جزء خصیصه های این افراد به شمار می رود . این افراد نه برای خودشان احترام قائل اند و نه برای دیگران این گونه افراد در دراز مدت موفق نخواهد بود .

 

قاطعیت:

ویژگی افراد دارای این الگو ، بر قراری ارتباط صادقانه ، صریح ( مستقیم و روشن ) و توام با احترام متقابل و اصیل ( نه ظاهری) است . یک فرد قاطع هم حق وحقوق خود و هم حق وحقوق دیگران را محترم می شمارد. نکته قابل توجه در مورد افراد قاطع این است که آنها برخلاف افراد سلطه پذیر (که خود را متهم می کنند ) و بر خلاف افراد پرخاشگر ( که همواره دیگران را متهم می کنند ) در تبین و پیدا کردن راه حل به جای متهم کردن خود و یا دیگران به مسئله و چگونگی حل آن توجه می کنند . روانشناسان چنین سبکی از بر خورد را  «مسئله مداری » می گویند این افراد نکات مثبت و منفی را هم در خود و هم در دیگران می بینند . به طور منصفانه و در عین حال هم برای خود و هم برای دیگران احترام قائل اند . بر همین اساس در حل تعارضات هم قادرند دیدگاههای خود را به وضوح بیان کنند و هم احترام خود ودیگران را حفظ نمایند . برهمین پایه این افراد در حل تعارضات بیشتر بر گفتگو تاکید می کنند . بنابراین در ایجاد ارتباط کاملا موفق عمل می کنند.1

 

 

قاطعیت در ارتباط بادیگران:

با ملاحظه چهار الگوی ارتباطی که بیان شد معلوم می شود که برای جلب مقبولیت در جمع و محیط های مختلف و محبوبیت دردل دیگران ، قاطعیت بهترین روش ارتباطی است . چرا که هر یک از ارتباط های دیگر دچار نقصی است که همگی آنها منجربه از بین رفتن اعتماد و ایجاد تنفر در فرد مقابل می شود و بالاخره محبوبیت قلبی را از میان می برد . و این عکس افراد قاطع است که به دلیل نحوه وسبک رفتاری خود اعتماد و احترام و محبت افراد مقابل را کسب می کنند و در نتیجه محبوبیت اجتماعی کسب می کنند .

 

البته این نکته لازم به تذکر است که ما نمی توانیم در واقعیت فردی را بیابیم که قاطع صرف یا پرخاشگر مطلق باشد بلکه هر فردی یک از این الگوها را به اندازه متفاوتی در خود دارد اما از یکی از الگوها بیشتر استفاده می شود . بنابراین ما نیزباید تلاش کنیم بیشتر الگوی ارتباطی در رفتارهای روزمره خود را الگوی قاطعیت قراردهیم .

 

 

هوش اجتماعی:

فردی که بتواند با الگوی صحیح ، ارتباط سالمی با دیگران برقرارکند و درکنار این ارتباط خصوصیات فردی و اجتماعی مثبت خود را (حسن خلق ، همدردی ، همراهی و....) به مرحله بروز برساند و به دیگران نشان دهد ، یقینا مورد توجه افراد واقع خواهد شد و دردید اکثریت آنها دارای مقبولبت و محبوبیت خواهد بود .

 

اما نکته ای که در اینجاست این است که چه استعداد و چه توانایی در فرد می تواند زیر ساخت و پایه چنین عملکرد هایی باشد؟ هر فردی باید دارای ویژگیهایی باشد تا بتواند این ارتباط سالم و خصوصیات اجتماعی لازم را به ظهور برساند . این ویژگیها و استعدادهای خاص را ، روانشناسان « هوش اجتماعی » نامیده اند .

 

« هوش اجتماعی » هنری است که در سایه آن می توان با دیگران ارتباط برقرار کرد و درغمها و شادیهای آنها شریک شد . کسانی که از نظر هوش اجتماعی قدرتمندند، می توانند کاملا راحت با افراد ارتباط بر قرار کنند و واکنشها و احساسات آنها را به سرعت دریابند، دیگران را رهبری کنند و سازمان دهند و به مشاجراتی که می تواند در هر فعالیت بشری شعله ور شود خاتمه دهند .

 

آنها افرادی هستند که دیگران دوست دارند با آنها باشند زیرا از نظر عاطفی به دیگران نیرو می دهند . حالتهای روحی خوبی درافراد بو جود می آورند و این فکر را در آنها بوجود می آید که اطراف فردی با این خصوصیات بودن چه سعادتی است و در یک کلمه می توان گفت این افراد در نظر دیگران از محبوبیت بسیاری برخوردار هستند.

 

 

مهارتهای هوش اجتماعی:

هوش اجتماعی برچند « مهارت » استوار است که باید آنها را در خود شناخت و تقویت کرد این مهارتهاعبارتند از :

 

1- سازماندهی گروهی : این مهارت برای کسی که «رهبر» می باشد ضروری است و شامل به دست گرفتن ابتکار عمل و همانگ ساختن تلاشهای گروهی مردم است. این استعداد معمولا در مدیران ، کارگردانان و .... با وضوح بیشتری دیده می شود .

 

2- ارائه راه حل : این مهارت همان استعداد میانجیگری ، اجتناب از تعارضها یا حل تعارضهای بوجود آمده است . افرادی که چنین خصوصیاتی دارند در داوریها ، وساطت و حل و فصل و مشاجرات توانایی زیادی دارند .

 

3- ارتباط بین فردی : این استعداد واردشدن در رویارویی با دیگران یا شناختن و پاسخ مناسب دادن به عواطف و علایق مردم است . چنین افرادی در کارها یا بازیهای گروهی موفق هستند . آنها می توانند همسرانی قابل اعتماد ، دوستان تجاری خوب و معلمان موفقی باشند . 

                                                                   

4- تجزیه وتحلیل اجتماعی : این مهارت به معنای توانایی دریافت احساسات انگیزه و علایق دیگران و داشتن درکِ عمیق از آنها می باشد . این آگاهی سبب می شود آنها به سهولت با دیگران صمیمی شوند و در ایجاد روابط دوستانه و نشاط آور «خلاقیت » از خود نشان می دهند و از هر گونه برخورد یا اتفاق روزمره ، شرایطی برای دوستی و نشاط فراهم می آورند وروح خود را محدود نکرده و کردار یا گفتار منفی دیگران را به ذهن نمی سپارند و همواره دنبال فرصتی هستند تا دوستی تازه ای را آغاز کنند .2

 

بنابراین تمامی این مهارتها برای برقراری ارتباط های بین فردی و اجتماعی لازم بوده و در نحوه ارتباط تاثیری می گذارند وسبب جلب دیگران و موفقیت های اجتماعی و محبوبیت می شوند .

 

 

بهترین روش برخورد با مردم:

تمام خصوصیات فردی و اجتماعی که برای رسیدن به محبوبیت لازم است و بطور خلاصه به تعدادی از آنها اشاره شد ، را می توان در این کلام امیرالمومنین ( علیه السلام ) خلاصه کرد . بطوری که حضرت در وصیت خود به امام حسن ( علیه السلام ) می فرمایند : فرزندم در برخورد با دیگران خود را میزان قرار ده آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه را برخود نمی پسندی بر آنان نیز مپسند ، ستم نکن همچنان که دوست نداری به تو ستم شود ، نیکی کن همچنان که دوست داری به تو نیکی شود و آنچه را ازدیگران زشت می شماری از خود نیز زشت شمار . 3

 

نکته ای که حضرت اشاره می فرمایند و ما را به آن توجه می دهند این است که شما دوست دارید مردم چگونه و بر اساس چه روشی با شما رفتار کنند ، هر چه را برای دیگران پیشنهاد می کنیم همان بهترین روش است که شما نیز برهمان اساس  با آنان رفتار کنید . اگر دوست دارید با شما مهربان باشند ، اگر دوست دارید با شما صادق باشند ، اگر دوست دارید به شما احترام گذاشته و با شما همدل باشند اگر دوست دارید به دیدار شما آمده و به عهد و پیمان خود وفادار باشند و.... همین اصول را هم شما در رفتار خود با دیگران پیاده کنید قطعاً خواهید دید که در روابط خود موفق بوده و مردم در مجالست ونزدیک شدن به شما تمایل نشان می دهند .

 

این دستورالعملی است که اگر بتوانیم در تمامی مراحل زندگی ، در ارتباط میان اعضای خانواده و در ارتباطهای اجتماعی  به مرحله اجرا درآوریم، زندگی موفقی خواهیم داشت . زیرا آدمی به این مرحله از کمال نخواهد رسید مگر آن که خود خواهی ها ، خودبینی ها و.... را کنار بگذارد و در بعضی مواقع دیگران را برخورد ترجیح داده و ایثار کند و نسبت به مردم فداکار باشد . حضرت حتی این نکته را هم در بیان خود متذکر می شوند که در انجام امور محبت آمیز پیش قدم باشیم . آنجا که می فرمایند :« نیکی کن همچنان که دوست داری به تو نیکی شود »

 

بنابراین کسی که هرچیز را برای خود دوست داشت برای دیگران نیز بخواهد و حتی دیگران را برخود ترجیح دهد و در انجام این امور پیشتاز باشد بالطبع مردم نیز به دیده عظمت و احترام به او می نگرند و رشته محبت بین آنها ایجاد شده و محبوب نزد آنان خواهد بود . البته با رعایت این نکته که در این عمل خود «خلوص نیت» داشته باشد .

 

نتیجه:

پس به این نتیجه کلی می رسیم که بهترین شیوه جذب قلوب دیگران و رسیدن به درجه محبوبیت نزد مردم ( خانواده و جامعه ) ، کسب محبوبیت نزد خداوند متعال و اصلاح کردن رابطه بین خود و خدا می باشد . چرا که شرط رسیدن به این مقام طبق آیات و روایات ائمه (علیهم السلام) « ایمان و عمل صالح » می باشد . پس مومنانی نزد خدا محبوبند که ایمان و آثار آن در دل و جان آنها رسوخ کرده و در اعمال و کردار به مرحله بروز و ثبوت رسیده است و محبوبان حقیقتی چون رسول اکرم و ائمه اطهار ( سلام الله علیهم ) را الگوی زندگی خود قرار داده و متصف به صفات الهی شده اند و شرط اخلاص و بندگی را در زندگی فراموش نکرده اند و چیزی را جز برای محبوب و معشوق (الله) خود نمی خواهند و....لذا خداوند نیز آنان را دوست می دارد و به آنها  عشق می ورزد . چنین افرادی یقیناً محبوب نزد مردم نیز خواهند بود . « چون که صد آید نود هم پیش ماست ) و خداوند قادر و متعال عشق ومحبت آنها را در دل بندگان خود قرارمی دهد . بطوری که اگر خود می خواستند به این هدف دست یابند شاید نمی توانستند.

 

خداوند متعال می فرماید :

 اگر با تمام آنچه در زمین است می خواستی بین آنها الفت و محبت و دوستی برقرار کنی  نمی توانستنی ولی خداوند بین قلوب آنان الفت و محبت ایجاد کرد . 4

                       

یا رب این درگاه دایم قبله مقصود باد

هر که باشد دشمن این خاندان ، نابود باد

هرکه مقبول تو نَبْوَد گرهمه باشد ملک

همچو شیطان ز آسمان کبریا مردود باد . 5

انسیه توسلی – مدرسه علمیه نرجس(علیها سلام)


پی نوشت:

 

1-   مهکام- رضا- مجله حدیث زندگی- مقاله چه کسی محبوب است و چرا ؟

2-   مهکام- رضا- مجله حدیث زندگی- ص 6

3-  دشتی- محمد- نهج البلاغه

4 - سوره انفال - ایه 63

5 -   وحشی بافقی