نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

نگاه نو

این وبلاگ با موضوعات معرفتی و روانشناسی در جهت پیشبرد سطح آگاهی اعضای خود و عموم استفاده کنندگان فعالیت می کند .

دوست خوب از کیمیا بالاتر است

                     

 

جناب آقای بیگدلی نقل کردند:
در یکی از روزهای فصل بهار که خدمت آقای مجتهدی بودم  فرمودند:

 قبل از انقلاب که گنبد حضرت رضا (علیه‌السلام) یک پوسته طلا بیشتر نبود می‌خواستم این پوسته طلا را پایین آورم و به جای آن گنبد را با خشتهای طلا بازسازی کنم،

 آقا بیگدلی گفتند که خود فکر کردم، دیدم اصلاً پول این طلا را نمی‌شود حساب کرد!
به آقا عرض کردم: آقا جان می‌خواستید به خرج آستانه مقدس حضرت رضا (علیه‌السلام) این کار را انجام دهید؟
فرمودند:

خیر آقا جان.

گفتم پس به خرج چه کسی؟
فرمودند:

 به حساب خودم، آنگاه فرمودند: این پنج مورد را یادداشت کنید و آنها را نام بردند، سپس فرمودند: هرگاه آنها را باهم مخلوط کرده و به مس بزنید طلای بیست و چهار عیار بدست می‌آید که کیفیت آن از طلای خود معدن هم بالاتر است.

در این هنگام متوجه شدم که آقا می‌خواهند مرا پس از دوازده سال که در محضرشان بوده‌ام، امتحان کنند.
به ایشان عرض کردم آقا جان جمال شما را عشق است که از کیمیا هم برای ما بالاتر است، من یک کسب جزئی دارم و همین قدر که اموراتم بگذرد مرا کفایت می‌کند و احتیاجی به کیمیا ندارم و از شما سپاسگزارم.
ایشان آن روز ساکت شدند اما مدتی بعد به من فرمودند:

وقتی حضرت رضا (علیه‌السلام) رفیقی را برای انسان بفرستند از کیمیا هم بالاتر است.
منبع : صالحین

نصیحت استاد(شیخ رجبعلی خیاط)

 

ایشان می فرمودند:
« بعد از اولین ملاقات با جناب شیخ، قرار بر آن شد که به جلسه ایشان برویم. وقتی به خدمتشان رسیدیم، ایشان رو به قبله نشسته و مناجات می خواندند.
جناب شیخ عادت داشت که در ضمن دعا خواندن و مناجات، جملاتی بگوید که تنها اهلش آنرا دریافت می کردند.
من هم در همان جلسه، پشت سر ایشان نشستم و با وی هم نوا شدم.
در میان دعا، شخصی وارد مجلس شد که در ظاهر، هیچ شباهتی با دیگر شاگردان شیخ نداشت.
ریشهایش را تراشیده بود و با کلاه و لباس مخصوصی وارد مجلس شد. من هم در همان حال و هوای جوانی با خود گفتم که این شخص، با این سر و وضع، اینجا چه می خواهد؟
درست به محض آنکه این مطلب در ذهنم خطور کرد، شیخ مناجات را رها کرده و با صدای بلندی فرمودند: تو به ریشش چه کار داری؟
 
اگر ریشش را تراشیده، در ازای آن دو صفت خوب دیگر دارد، که ریش داری مثل تو، از آن بی بهره است.
پس مال اون به تو می چربد ... و دوباره مناجاتش را ادامه داد.»

منبع: صالحین 

 

حدیث قرب نوافل

 

پیامبر اعظم (ص) :

خداوند عزوجل فرمود : « هیچ بنده ای با وسیله ای که نزد من محبوب تر باشد از آنچه به او واجب کرده ام به من نزدیک نشد .( بعد از آن ) همانا او با نافله به من نزدیک میشود تا آنجا که او را دوست بدارم و چون دوستش بدارم گوش او شوم تا با آن بشنود و چشم او شوم تا با آن ببیند و زبانش شوم که با آن سخن گوید و دست او شوم که با آن ضربه زند .  اگر مرا بخواند جوابش دهم و اگر از من خواهشی کند به او بدهم .