اوقات را در تأثیر دعا و احوال داعی دخلی به سزا است و اگر ابن الوقت و با لاتر از آن ابوالوقت شده ای طوبی لک و حسن مآب . مطلقاً شب را در ادعیه و اذکار و خلوت و فکر شأنی شایان است. لیل غیب است و انسان را به غیب و باطن می کشاند و می رساند.
روز بر اثر کسب معاش و تحصیل معاد و تزاول هر کس در حرفه و صنعت و شغلی که دارد فراغ بال داشتن دشوار است مگر برای اَوْحَدی از افراد که مظهر اسم شریف *((یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شَأنْ عَنْ شَأنْ))* می باشد که ضابط جمیع حضراتست و او را حضرتی از حضرتی باز نمی دارد.
شب را در صفای نفس و عروج آن دخلی تمام است . آن نیکبختی که در ورطهء من کیستم افتاد به دنبال درمان دردش می رود و به نگهداشتن برنامه و یافتن استاد و دل به دست آوردن چارهء خود می کند و چنین کس را با شب اُنس سرشار است که صاحبدل است و طالب دیدار است.
*((شک نیست که مناسبات زمانیّه از اَتم مناسبات است))*
فرائض را در یک محل مخصوص و معیّن منزل بخوانید یعنی برای خود مصلای خاصی برای ادای فرائض قرا دهید و در وقت احتضار شما را در آنجا گذارند که موجب تخفیف شداید و غمرات موت است. ولی نوافل را در اماکن متعدد بخوانید که برای شما شاهد باشند.
بر گرفته از کتاب شریف نور علی نور
علامه ذوالفنون حسن زاده آملی «حفظه الله»